ورود حتی بستگان نزدیک همیشه به ارمغان می آورد تعدادی از ناراحتی عواقب ناشی از آن می تواند به طور کامل غیر قابل پیش بینی. او از خواب بیدار در صبح زود سیاه مرد بود برای رفتن به توالت اما همسرش نشسته بود وجود دارد و او مجبور شد به سقوط به یکی دیگر. مرد به توالت صعود کرد و حتی زمانی که خواهرزاده اش لولا شانل را در آنجا دید ، متوقف نشد. او خروس بزرگ خود را بیرون کشید و خود را در مقابل یک زن جوان خالی کرد. دومی دهان خود را از آنچه او را دیدم باز کرد و از عموی خواست تا او را یک خروس بزرگ نزدیک تر نشان می دهد و به او این فرصت را به انجام این کار. مرد سیاه تردید برای تنها چند ثانیه اما زمانی که خانواده اش دختر را لمس مناقصه دست و دهان او نمی تواند مقاومت در برابر و پس از او منفجر شد و او جلوی بازی صکصی نوار شکلات که با خوشحالی شروع به پریدن کرد در سنبله های بلند عمودی ترب کوهی.